اغلب کسبوکارها بازاریابی را موجودیتی جدا از سایر فعالیتهای شرکت میدانند درصورتیکه استراتژی بازاریابی باید با توجه به هدف اصلی برند انتخاب شود.

زمانی که صحبت از سرمایهگذاری روی روش جدید بازاریابی به میان میآید معمولا دو سوال مطرح میشود. سوال اول این است که آیا شرکت از عهدهی پرداخت هزینهها بر خواهد آمد؟ و سوال دوم این که چگونه بدانیم این روش بازاریابی جواب میدهد؟ زمانی که از یک بازاریاب کمک گرفته میشود انتظار میرود میزان فروش شرکت را بسیار بیشتر از دستمزد توافقی خود افزایش دهد. درصورتیکه این طرز تفکر اشتباهی است که بسیاری از برندها هنگام بازاریابی مرتکب میشوند.
مزایای افزایش آگاهی، افزایش لید، تحقیق و توسعه روی دادههای جمعآوری شده، دریافت بازخورد مشتری، بررسی نقدها نیز تأثیر زیادی در روند بازاریابی میگذارند. اهمیت این کارها به اندازهای زیاد است که از همان روز اول باید بهعنوان بخشی از استراتژی کسبوکار در نظر گرفته شوند. طبق آمار مرکز بازاریابی محتوا، تنها ۳۰ درصد بازاریابان کسبوکارهای B2B و تنها ۳۸ درصد بازاریابان کسبوکارهای B2C معتقدند که از بازاریابی محتوا به بهترین نحو بهرهمند میشوند. جالب است بدانید ۵۵ درصد آنها حتی نمیدانند موفقیت در بازاریابی محتوا به چه شکل است.